روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

دلم گرفته

دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز،
 

 هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند 

 

 

 

.............. 

دلم گرفته و تکرار این دروغات داره دیونه ام می کنه؟! 

تا کی ادامه میدهی؟ 

میگی من غریبه نیستم؟ نگو ! تو را خدا نگو غریبه نیستم 

این حرفت بیشتر اتیشم میزنه.  

آخه چه مرگمه؟ اگه می خوام بسوزی پس چرا نمی تونم تحملش کنم؟  

چرا نمی تونم به قولم عمل کنم؟ 

چرا ناراحتی ات ناراحتم می کنه؟ چرا دیدن شادیت قند توی دلم آب می کنه؟ 

چرا بی توجهی هات اتیشم می زنه؟ 

چرا ؟چرا نمی تونم دوستت نداشته باشم؟!!!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد