سخته بود ولی بالاخره تصمیمو گرفتم از همون موقع دارم گریه می کنم
نمیدونم چی در انتظارمه
هیچی نیست که بتونه بغضمو تموم کنه
فقط مجبورم این جا گریه نکنم
..........
+ یاد فرشته افتادم!!!
ـ فرشته کیه؟!!!!!
+ خدا وقتی زن را آفرید فرشته گفت: ااااااا خدا این که گونه اش چیکه می کنه؟!!!!
ـ (یعنی تابلوئه گریه کردم!!!)
........
منم گریه ام میگیره بعضی نوشته هاتو با تموم وجود درک میکنم ولی ....................
چی بگم!
الان فقط می خواهم گریه کنم
ولی کاش اینجا بود که توی بغل خودش گریه می کردم...