روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

۱۰۸

سخته بود ولی بالاخره تصمیمو گرفتم از همون موقع دارم گریه می کنم 

نمیدونم چی در انتظارمه 

هیچی نیست که بتونه بغضمو تموم کنه

فقط مجبورم این جا گریه نکنم  

 

..........


+ یاد فرشته افتادم!!! 

 ـ فرشته کیه؟!!!!! 

+ خدا وقتی زن را آفرید فرشته گفت: ااااااا خدا این که گونه اش چیکه می کنه؟!!!! 

ـ (یعنی تابلوئه گریه کردم!!!)  

 

........ 


نظرات 1 + ارسال نظر
no booooody یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:29 ب.ظ http://paradaise.blogsky.com

منم گریه ام میگیره بعضی نوشته هاتو با تموم وجود درک میکنم ولی ....................

چی بگم!
الان فقط می خواهم گریه کنم
ولی کاش اینجا بود که توی بغل خودش گریه می کردم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد