روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

۱۰۹

خوشحالم که حرفام آرومت کرد! 

حتی فکر کردن به هق هق گریه هات و یاد زخم هایی که به خودت زدی دیوونه ام می کنه 

ولی خوشحالم که تونستی با خودت کنار بیای 

زندگی ادامه داره بدون من! بدون عشق قدیمی ات ! 

اینقدر به تو گفتم به خودت اهمیت بده که کم کم خودمم باورم شد! 

شاید واسه همین جرات کردم تموم کنم! تمام تعلق خاطری که تنها بهونه زندگیم بود ...  

خوش به حالت کسی را داشتی براش بلند بلند گریه کنی 

خوش به حالت کسی بود که حتی تونستی جلوش زار بزنی 

 صدای بلند هق هقت هنوز توی گوشمه ...  

 

همیشه کنار همه توی سخت ترین شرایطشون بودم . حتی تو! توی لعنتی وقتی از همه دنیا می بریدی کارت- خانواده ات و .. می گفتی تو تنها کسی هستی که حرفامو می فهمی و درکم می کنی و حرفات آرومم می کنه ... 

اینقدر که می تونم همه را آروم کنم کاش می تونستم خودمو آروم کنم 

 

 

.............  

خدایا بنده هاتو توی بدترین شرایطشون تنها نذاشتم توی تنهاییام تنهام نذار

نظرات 1 + ارسال نظر
آقاپسر دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:21 ب.ظ http://aghapesar.blogsky.com

یه چرا واسه من هنوز بی جوابه ... از جنس چراهایی که از "او" دارم ...

منظورتو از او نفهمیدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد