وقتی اینجور میشی، سعی میکنی که دیگه به کسی محبت نکنی، تو هم یه گرگ باشی، اینجاست که یکی پیدا میشه، دقیقا مثه قبل خودت، و به تو اعتماد میکنه، و تو بهش بی اعتمادی، تو دلش رو میشکنی، و اون تصمیم میگیره که دیگه به کسی محبت نکنه، یه گرگ باشه، و همین طور! زندگی بس ناجوانمردانه پیچیده است نازنین!
اره متاسفانه همین جوریه...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
وقتی اینجور میشی،
سعی میکنی که دیگه به کسی محبت نکنی،
تو هم یه گرگ باشی،
اینجاست که یکی پیدا میشه،
دقیقا مثه قبل خودت،
و به تو اعتماد میکنه،
و تو بهش بی اعتمادی،
تو دلش رو میشکنی،
و اون تصمیم میگیره که دیگه به کسی محبت نکنه،
یه گرگ باشه،
و همین طور!
زندگی بس ناجوانمردانه پیچیده است نازنین!
اره متاسفانه همین جوریه...