روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

۱۸۲

حس می کنم هیچ انرژی واسه ادامه دادن ندارم 

حتی پاهام رمقی واسه راه رفتن نداره...

نظرات 1 + ارسال نظر
دکتر خودم یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ق.ظ http://porpot.blogsky.com

دیدی بعضی وقتا میشه که حوصله هیچی رو نداری؟،
مثلا حوصله جواب دادن به سوال مامانت،
حوصله خوندن کامنت‌های من،
حوصله دوش گرفتن،
اینطور وقتا آدم کلا حس پوچی میکنه، دیدی؟
ولی دقیقا بعد از این یه راه تازه،
یه امید باحال،
نمیدونم یه چیز پیدا میشه که واقعا زندگی زیر و رو میشه،
اینو هم می بینی،
صبر کن.

الان اومدم همینو بنویسم که دیدم...
مرسی
امروز حس شیشمم زیادی فعال شده:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد