وقتی هیچکس و هیچ چیز نمی تونه خوشحالت کنه...
الان از اون وقتاست
( فک کنم تکراری بود.مگه نه؟ )
ـــــــــــــــــــــــــ
ولی شاید بهتره بگم:
وقتی هیچکس و هیچ چیز نیست که خوشحالت کنه...
http://seemorgh.blogsky.com/به پایان فکر نکن اندیشیدن به پایان هر چیزی شیرنی حضورش را تلخ می کند .پس بگذار پایان تو را غافل گیر کند درست مثل اغاز
اون دومی دردهها،یعنی خدا نیاره اون روز رو.خیلی سخته. خیلی!
:(خوب اومده که نوشتم دیگه...
خدا نکنه بهار اون روز برات بیاد،حالا که حداقل چندتا دوست سایبری داری،یه وبلاگ داری،شکر کن دختر.
خوب ارهگاهی که خیلی دل آدم میگیره دیگه همه نکته های مثبت را هم ندیده میگیره...
قبول دارم /:اونطور مواقعی رو اصلن دوست ندارم.آرزو میکنم نه برا خودم و نه برا تو اصلن پیش نیاد.
منم دوست ندارم ولی حسش گاهی میاد کاریشم نمیشه کرد دیگه...
اِه؟ پس من کجا بودم بهار؟
!!!!
http://seemorgh.blogsky.com/
به پایان فکر نکن اندیشیدن به پایان هر چیزی شیرنی حضورش را تلخ می کند .پس بگذار پایان تو را غافل گیر کند درست مثل اغاز
اون دومی دردهها،
یعنی خدا نیاره اون روز رو.
خیلی سخته.
خیلی!
:(
خوب اومده که نوشتم دیگه...
خدا نکنه بهار اون روز برات بیاد،
حالا که حداقل چندتا دوست سایبری داری،
یه وبلاگ داری،
شکر کن دختر.
خوب اره
گاهی که خیلی دل آدم میگیره دیگه همه نکته های مثبت را هم ندیده میگیره...
قبول دارم /:
اونطور مواقعی رو اصلن دوست ندارم.
آرزو میکنم نه برا خودم و نه برا تو اصلن پیش نیاد.
منم دوست ندارم ولی حسش گاهی میاد کاریشم نمیشه کرد دیگه...
اِه؟ پس من کجا بودم بهار؟