همیشه هستند خیابانها و کوچه هایی که رد شدن از کنارشان ترسی در دلت می اندازد
شاید . . . دوباره . . . اینجا . . .
می ترسی
ولی چشمانت ناخودآگاه می دود به این سو و آن سوی کوچه
و تو می ترسی
. . .
کاش میشد وقتی میره خاطرههاش هم بره.کاش.
کاش...ولی همیشه یادش ٬ رویاهاش و فکرش بیشتر بوده تا خودش...
ای کاش از اول نمیومد تا خاطره ای ازش باقی نمونه ......
دیگه واسه کاش گفتن خیلی دیره...
تمام می شود یک روزروز های ما بی بهانه است - کافیست بهانه ای پیدا شود
حتی روزهای با بهانه هم دیگر ترس دارند....
ترس نداره عزیزم این طرف وآن طرف کوچه را میجویی تا باز هم همان اتفاق شیرین را تجربه کنی اما افسوس که کوچه هم کوچه سابق نیست!زمونه عوض شده.
کوچه کوچه سابق نیست ٬ همانطور که من دیگه آدم سابق نیستم...
کاش میشد وقتی میره خاطرههاش هم بره.
کاش.
کاش...ولی همیشه یادش ٬ رویاهاش و فکرش بیشتر بوده تا خودش...
ای کاش از اول نمیومد تا خاطره ای ازش باقی نمونه ......
دیگه واسه کاش گفتن خیلی دیره...
تمام می شود یک روز
روز های ما بی بهانه است - کافیست بهانه ای پیدا شود
حتی روزهای با بهانه هم دیگر ترس دارند....
ترس نداره عزیزم این طرف وآن طرف کوچه را میجویی تا باز هم همان اتفاق شیرین را تجربه کنی اما افسوس که کوچه هم کوچه سابق نیست!زمونه عوض شده.
کوچه کوچه سابق نیست ٬ همانطور که من دیگه آدم سابق نیستم...