روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

فریادهایی که هر روز قورتشون میدیم...

به یک مکان امن و آرام٬ خالی از نگاه و صدا و عبور آدمها برای فریااااااااااااااااااااااااد زدن نیازمندیم...

نظرات 6 + ارسال نظر
الف دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://callmyname.blogsky.com/

منم

بابک دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:17 ب.ظ

سلام بهار جان - منم خدا !!!
بیا بغلم که آغوشم بازست برای تو :-)

من کی گفتم خدا؟!

بابک سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:08 ق.ظ

خب سر بزار به دشت و دمن و یه دل سیر داد بزن
..................
من مانده ام این پست های رمز دارت را برای که می نویسی - دوست دارم این از ما بهتران را بشناسم پسورد دارند و ما نه

خب میخام ولی فرصت نشده هنوز
..............
از ما بهترون کیه واسه خودم می نویسم

مریم شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ق.ظ

می‌خوای بیام دنبالت با هم بریم کویر؟!
اونجا واسه داد زدن خوبه هاااااااااا!
من امتحان کردم!

اره موافقم

لیوسا شنبه 13 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ب.ظ http://memorialist.blogsky.com

کاک میخوای صدای فریادت به وضوح شنیده شود!به نظرم با فریاد گوش فلک رو کر کن!

کاش میشد...

mani سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ب.ظ

باز رمزدار

ووووووووووووووووووووووی
وایییییییییییییییییییییییییییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد