روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت


خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت


دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت



هوشنگ ابتهاج

 

تعداد 
صورت مسأله را تغییر نمی دهد 
حدس بزن 
چند بار گفته ایم و شنیده نشده ایم 
چند بار شنیده ایم و 
باورمان نشده است 
چند بار
؟

 

محمدعلی بهمنی


 

مّردن کافی نیست، باید به موقع مـــّـرد
.

.

.


ژان پل سارتر

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

آدم ها کـه عـوض می شونـد ... 

از سـلام و شـب بـخیـر گـفتـنشان مـی شود ایـن را فـهمیـد ! 

از سکوتشان! 

از حـرف هـا و نـگاه هـا، 

از گـودال هـای عـمیـقی کـه بیـن ِ تــو و خـودشان می کـَـنـند و تـویـش را پــر از دلیـل مـی کنـند!