روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

بهانه ای برای ماندن!!!

پر از دلیل و بهانه برای رفتن!!!! 

ولی همیشه چیزی هست که پابندت کند...

هراس

هر بار که کودکانه دست های کسی را گرفتم 

 

گم شدم 

 

آنقدر که در من هراس از گرفتن دستی است 

 

هراس از گم شدن نیست 

 

  

 

 

سراب رد پای تو...

سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد 

کجا دستاتو گم کردم که پایان من اونجا شد  

کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم 

که هرشب هر دستاتوبه آغوشم بدهکارم  

تو با دلتنگی های من،تو با این جاده همدستی 

تظاهر کن ازم دوری ،تظاهر می کنم هستی 

 تو آهنگ سکوت تو، به دنبال یه تسکینم 

صدایی تو جهانم نیست فقط تصوری می بینم ... 

یه حسی از تو در من هست، که میدونم تو را دارم 

واسه برگشتنت هر شب در رو باز میذارم 

 

....

دلتنگی

تو واقعاْ دلت تنگ نمیشه؟!!!!!!!!!!!!!! 

 

 

 

چه سوال مسخره ای!! 

 خوب حتما نمیشه دیگه!!!

خاطره

خاطره ی شادیهای دیروز 

 تلخ ترین غمی است که امروز دارم!!!