امروز دقیقا حس یه آدم معتادی که داره ترک می کنه را حس کردم !
وقتی می خواد که ترک کنه
می تونه استعمال کنه (نمیدونم اصطلاح درستش چیه) ولی با خودش کلنجار میره٬
خودشو سر گرم می کنه٬
چیزایی که فکرشو زنده می کنن دور می کنه
اولش خیلی سخته !
یه جور بی تابی ...
سر در گمی ...
حس های بد ...
ولی اینجاست که باید حواستو گول بزنی !
سرشو گرم کنی !
حس های بد کم کم دور میشن...
حداقل دیگه اون بی تابی های عذاب آور از حست دور شده!
همین :)
تو شاید تنها دلیل و دلخوشی یکنفر برای زندگی باشی. تو شاید حتی تنها بهانهی لبخند یکی باشی.
یادت باشد تو خودت خواستی این بهانه و دلخوشی باشی،پس حق نداری آن را پس بگیری.
یادت باشد اگر هوس برگشت کردی و در جاده دندهعقب بگیری٬ شاید این همسفرت باشد که ضربهاش را میخورد. . .
از وبلاگ: http://daddylengderaz.persianblog.ir
خیلی می خوام به خودم بقبولونم توی دنیای واقعی اینقدر پروانه نیست که توی سر من هست!!!!
ولی خوب چیکار کنم هیچ جوره تو کتش نمیره:(