روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...


شیر شد هر کس کنارت خط بکش بر باورش
سکه را اینبار برگردان به روی دیگرش

دور خود چرخید، در راه تو هر کس پا گذاشت
دایره فرقی ندارد این سرش با آن سرش

گاه در هر حالتی یکرنگ بودن خوب نیست
مثل تقویمی که با تو زرد شد سرتاسرش

حال تو چون حرکت تقویم سال شمسی است
اولش با روی خوش می آیی اما آخرش...

قهر در اوج یکی بودن هم آری ممکن است
مثل روحی که نگنجد در وجود پیکرش

مومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست؟
بر مسلمانی که کافر می شود پیغمبرش

جواد منفرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد