روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

۱۳۶

شهامت تموم کردنش تا ندیدن چشمات توی همه وجودم فریاد می زنه...

خدایای کمکم کن...

۱۳۵

و من مضطرب و دل نگران به تو گفتم که پر از تشویشم 

چه شود آخر کار؟!!! 

 

و تو گفتی آرام- که خدا هست کریم 

 پاسخی نرم و لطیف 

که به من داد یک آرامش شیرین و عجیب

میگه توی بیمارستان داشتم فکر می کردم اگه دفعه دیگه بخواهم این کارو بکنم جایی از بدنم سالم نمونده که... 

۲۶ تا زخم!!!!!!!!!!!! 

آخه تو چیکار کردی با خودت ؟؟؟؟؟؟؟؟

۱۳۴

جهنم نیازی به آتش ندارد...

 

نبودن تو کافیست...

۱۳۳

تو چی داری که حتی یه کلمه ات آرومم می کنه؟ 

 

 

............. 

تمومش می کنم! 

 تمومش می کنم.! عشقم

تمومش می کنم !ولی آروم و با عشق! نه سرد و منجمد...