و من مضطرب و دل نگران به تو گفتم که پر از تشویشم
چه شود آخر کار؟!!!
و تو گفتی آرام- که خدا هست کریم
پاسخی نرم و لطیف
که به من داد یک آرامش شیرین و عجیب
میگه توی بیمارستان داشتم فکر می کردم اگه دفعه دیگه بخواهم این کارو بکنم جایی از بدنم سالم نمونده که...
۲۶ تا زخم!!!!!!!!!!!!
آخه تو چیکار کردی با خودت ؟؟؟؟؟؟؟؟
تو چی داری که حتی یه کلمه ات آرومم می کنه؟
.............
تمومش می کنم!
تمومش می کنم.! عشقم
تمومش می کنم !ولی آروم و با عشق! نه سرد و منجمد...