روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

31-90



روحــم مـی خواهد برود یک گوشه بنشیند

پشتش را بکند به دنیــا ؛

پاهایش را بغـل کند و بلند بلند بگوید:....

من دیگر بــازی نمی کنم !

نظرات 4 + ارسال نظر
بابک سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ق.ظ

عجب روح جر زنی داری

روحم جرزن نیست بازیش نامردی بود...

بابک جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:21 ب.ظ

یک بازی که مردانه برگزار شد اسم ببر- جر زنیت قبول !!!

چیزی به ذهنم نمیرسه
فکر کنم حق با توئه

مهتاب جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ب.ظ

روحت غلط کرده

مریم دوشنبه 21 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:54 ق.ظ

من دیگر بازی نمی کنم........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد