روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

91-12

خالق من بهشتی دارد؛


زیبا و نزدیک


و دوزخی دارد؛


به گمانم کوچک و بعید


 و در پی دلیلی است که ببخشد ما را


گاهی به بهانه یک دعا در حق دیگری

 

شاید امروز آنروز بی دلیل باشد...






**مرسی دوستم برای بودنت، برای دوستیت ، برای معرفتت که اینروزها کیمیا شده، مرسی که فقط دوست روزهای سختیت نبودم، که هنوز هر چیزی خوشحالت میکنه منم توش شریک میکنی، مرسی برای دوستیت :)

نظرات 2 + ارسال نظر
بابک یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ق.ظ

خواهش می کنم - دیگه چه کنم قدر منو بدون :دی
راستی طاعات و عباداتت قبول باشه ... خوشحالم که رنگ و بوی نوشته هات عوض شده

بعله بعله قدر دوستهای خوبو باید دونست!
امیدوارم همینطور باشه که میگی :)

مریم سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ق.ظ

وااااااااااای عاشق رنگ زرد این گلا شدم:))))))

خانوم شما چشماتون قشنگه ;;) :-*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد