روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

91-13

خوبه گاهی وقتا پا نذاری جاهایی که دلت بهش رضایت نمیده


که دلت شور می زنه


باید به ندای دلت گوش بدی


اون که تا حالا بهت دروغ نگفته :|

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:02 ب.ظ

آی گفتیا یعنی پشیمون می شدم مثل چی ... آدم گاهی اوقات احساسش راهنمای خوبیه اگه بهش اعتماد کنه

آره مشکل اونجاست بهش اعتماد نمی کنیم

__________
چرا شما هم دیگه بی نام ؟!!

مریم پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:16 ق.ظ

دلم گرفت از نبودنت...:(

-:( :-*

[ بدون نام ] جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ب.ظ

میدونی یه وقتا هم باید رفت ... ، باید پا رو دلت بزاری و بری ... ، آخه اگه خیلی بهش محل بدی سورات میشه ! ، نمیدونم تونستم حرفمو بزنم یا نه ، میدونی گاهی یه جایی که میخوای بری قلب آدم میاد تو حلقش از شور زدن دلت ... ، ولی اگه بهش محل بدی تا آخر عمر همینجوری سوارته ... ، همینحوری اون دلشوره ته ته دلت میمونه ... ، باید رفت و گذاشت که دل هم عادت کنه که همیشه همه چی طبق خواسته اون پیش نمیره ... ، یکی دو روزه میام این مطلبت رو میخونم و میخوام واسش کامنت بزارم ولی نمیدونم چجوری بنویسم ... !

البته من منظورم توی این پست حسایی بود که یهویی میاد مثلا میگه اینجا نرو یا اینو نگو که خیلی وقتا بهش اعتنا نمی کنیم و رد میشیم
حالا بعد مفصل میگم واست چرا اینو نوشتم اصن
ولی در مورد حرفای توام کاملا موافقم مرسی :)

[ بدون نام ] جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:01 ب.ظ

کامنت قبلی من بودم آجی :دی دیدم یکی دیگه هم بی نام و نشان داری قاطی نشه ... :دی

خوب با یه نشونی بیا دیگه!
الان ببین اونی که با اسمم میومد دیگه بی اسم میاد

بابک یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:27 ب.ظ

کامنت اولی هم من بودم یادم رفت اسم بنویسم - عید شما هم مبارک باشه بهار خانم

بله بله حدس زدم !
مرسی بابک جان عید شما هم مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد