روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

روزنه

دلم فریاد می خواهد،ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب...

91-23


به یک‏جایی از زندگی که رسیدی،

 میفهمی رنج را نباید امتداد داد

باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد 

و از میانشان می‏گذرد؛ 

از بعضی ها بگذری و  تمامشان کنی...

نظرات 3 + ارسال نظر
لیا دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:01 ب.ظ http://tooteshirin.blogsky.com

بله کاملا درسته

آفرین !

باشماق دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:24 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

این حیله ی است که مدت ها بکار برده تیغ نگاهش مدت هاس که از قلب گذشته است و او به تماشای آن نشسته اس

[ بدون نام ] سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 ق.ظ

قالب نو مبارک !
روم به دیوار آخه تموم شدنی نیسن ... !

مرسی!
حالا چرا هردفعه بی اسم میای:D
شما که الان در اوج شادیهایی ! غصه کجا بود آخه:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد