یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت!
خانهات آباد که این ویرانه بوی گل گرفت
از پریشان گوییام دیدی پریشان خاطرم
زلف خود را شانه کردی شانه بوی گل گرفت
عشق بارید و جنون گل کرد و افسون خیمه زد
تا به صحرای جنون افسانه بوی گل گرفت!
با صدای بسطامی شنیدن این تصنیف معرکه است
آجی اینجا بو خاک گرفته ... نمیخوای آپ کنی ؟
اووووووه ...کی میره این همه راهو :D
با صدای بسطامی شنیدن این تصنیف معرکه است
آجی اینجا بو خاک گرفته ... نمیخوای آپ کنی ؟
اووووووه ...کی میره این همه راهو :D