دیدید توی یه جمع چند نفره یکی که حرف میزنه با اینکه مخاطب خاصی نداره فقط به یکی نگاه می کنه؟!
خوب هیچی فقط می خواستم بگم کارش خیلی زشته:دی
درست توی لحظه ای که فکر می کنی آزاد آزادی
و می تونی بدون تعلق زندگی کنی
یه چیزی توی اعماق وجودت فریاد می زنه :
من نمی تونم
...
امروز
میان نبش قبر خاطره ها و کلام ها
هر چه گشتم
نشانی از عشق تو نبود
من بودم
که با کلمات فریاد می زدم ...
و تو بودی
که گویا با زبان من بیگانه ای
خودت خواستی فقط خاطره باشی
ولی کاش خاطره بودن را بلد بودی
...
برای خریدن لباس های پاییزی امسال دقت کنید:
لباسهایی بخرید
با جیب های به بزرگی دو دست
شاید همین پاییز عاشق شدید
...