-
33-90
پنجشنبه 15 دیماه سال 1390 16:00
پنجره را باز بگذار شاید پریدم . . .
-
32-90
پنجشنبه 8 دیماه سال 1390 19:32
متــــــــاسفم نه براـے تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست نه براـے خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم ...
-
31-90
یکشنبه 6 آذرماه سال 1390 16:19
روحــم مـی خواهد برود یک گوشه بنشیند پشتش را بکند به دنیــا ؛ پاهایش را بغـل کند و بلند بلند بگوید :.... من دیگر بــازی نمی کنم !
-
30-90
شنبه 23 مهرماه سال 1390 16:15
هرکسی یک جور دلتنگ ِ کسانی میشود که دوستشان دارد ؛ من معمولا دلتنگ ِ آهنگ ِ صدایشان ، وقت ِ صدا کردن ِ اسمم میشوم .. منبع:؟؟
-
یادم باشد...
دوشنبه 18 مهرماه سال 1390 12:42
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد خطی ننویسم که آزار دهد کسی را یادم باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم و برای سیاهی ها نور بپاشم یادم باشد از چشمه درسِِ...
-
من دیدم...
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 19:40
دیدی یه خاطرههایی بدون اینکه اتفاق بیفتند٬ سالها توی ذهنت میمونن... و هیچکس -حتی خودت- فرق بین این خاطرهها با اونایی که واقعا اتفاق افتادند رو نمیدونه... http://wf3.blogsky.com
-
27-90
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 08:09
یک قانونی هست که میگه : تا قبل از اینکه پرواز کنی هر چقدر خواستی بترس٬ فکر کن٬ شک کن ...دودل شو٬ پشیمون شو اما وقتی که پریدی اگه وسط راه پشیمون شدی بازی رو باختی
-
26-90
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 17:05
همیشه یکی پیدا میشه که هلت بده ؛ چه نشسته باشی روی تاب ، چه ایستاده باشی لبه ی پرتگاه ...
-
25-90
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 08:06
برای رفتن بهانه ها کم نیست ماندن است که وجود می طلبد ...
-
24-90
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 19:22
بعضی زخمها را باید درمان کنید تا بتوانید به راهتان ادامه دهید.... بعضی زخمها باید باقی بماند تا هرگز راهتان را گم نکنید.... matroud.ir
-
23-90
شنبه 1 مردادماه سال 1390 21:18
گاهی چه اصرار بیهوده ایست اصرار دوست داشتنمان !.... چرا که دوست ترمان دارند؛ وقتی که، دوستشان نداریم ...
-
22-90
شنبه 1 مردادماه سال 1390 12:06
چقدر عجیبه که تا وقتی مریض نشی کسی برات گل نمی آره ... تا وقتی گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه ... بی بهانه کسی هیچوقت برات هدیه نمی خره ... تا وقتی فریاد نکشی کسی به طرفت بر نمی گرده ... تا وقتی بچه نباشی کسی برات قصه نمیگه ... تا وقتی بزرگ نباشی کسی به قصه ات گوش نمی ده ... تا وقتی قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمیاد ......
-
21-90
چهارشنبه 8 تیرماه سال 1390 13:21
دارم کم کم از خودم می ترسم . بس که خواب می بینم و اتفاق می افته. فکر می کنم و اتفاق می افته. . . اسمش حس شیشم بود دیگه؟ آره؟
-
20-90
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 12:55
دنیا خیلی خیلی کوچیکتر از اونیه که فکرشو می کنیم و اتفاقات خیلی خیلی غیر منتظره تر از اونی که تصورشو می کنیم... این امروز بهم ثابت شد!!
-
18-90
سهشنبه 31 خردادماه سال 1390 10:05
هر دم از این باغ بری می رسد صبح شنبه را که با خبر فوت نامزد دوست قدیمی ام و ناراحتی و حال خراب دوستم شروع شد اومدم یه پست بذارم که گفتم نه . بهتره ننویسم. با اینکه خیلی خیلی حالم بد شد از شنیدن این خبر... و این چند روزم که خبرای بهتری دور و برم نشنیدم . تا اینکه صبح قبل از رسیدن به سر کار دوباره با شنیدن صدای پر بغض...
-
17-90
دوشنبه 30 خردادماه سال 1390 17:15
الهی گاهی نگاهی
-
16-90
یکشنبه 29 خردادماه سال 1390 13:56
تلخ منم همچون چای سرد که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی تلخ منم; چای تلخ . . . که هیچ کس ندارد هوسش را... سید علی صالحی
-
15-90
شنبه 28 خردادماه سال 1390 12:39
کاش اینبار زودتر بار سفر را ببندم... کاش...
-
14-90
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 11:54
می ترسم از خواب دیدن وقتی همیشه تعبیر میشن. تعبیر که نه! عینن توی بیداری اتفاق می افتن... خیلی می ترسم... حالا خوابهای این چند روزه... مسخره است اگه فکر کنم اتفاق می افته....!!! میدونم اونروزایی هم که تعبیر میشد همینا را گفتم .... ولی این بار... مسخره است... حتی فکر کردن بهش مسخره است...
-
13-90
شنبه 21 خردادماه سال 1390 19:49
روزی فکر می کردم اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش می کشم ولی امروز حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم او کجاست... ____________ یه سری به آرشیو زدم...
-
12-90
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 19:22
شب آرامی بود می روم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین :با خودم می گفتم زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست زندگی فاصله...
-
11-90
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 08:10
بیشتر آدمها از دور قشنگن و دوست داشتنی صمیمیت بیشتر موقع ها خط و خطوط دوست نداشتنی چهره اشونو نشون میده اگه فکر می کنی تعداد این خط ها بیشتر از اونیه که بتونن تحملت کنن، همیشه فاصله را حفظ کن اجازه بده توی روزمرگی ها بمونی تا اینکه نزدیکیت باعث بشه واسه همیشه حذف بشی! حتی از روزمرگی ها...
-
10-90
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 19:12
آدمها آن چیزی نیستند که در آخرین مکالمه اشان با شما به نظر می رسند، بلکه همانی هستند که در طول مدت رابطه اتان شناخته اید!!
-
9-90
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 13:38
آسه آسه حرفی سایه سایه سرودی راهی..رودی..رویایی... تو همراهت کبریت آوردهای؟ ممکن است دیر برگردیم! خاموشیِ اشیاء سایه روشنِ حروف کوله پشتیِ سنگین صخرههای بلند و بادِ آن بالا و شبِ احتمالِ یک اتفاق...! بو بکش! بوی گرگ و رود و گریه میآید باید بارانی پا به زا باشد... آسه آسه بیا سایه به سایه میرویم بعد برمیگردیم پیش...
-
8-90
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 10:00
نمیدانم چرا بعضاً آدمها از گذشتهی یکدیگر فرار میکنند، چرا وقتی رابطهای جدی میشود نمیخواهند بدانند چه کسانی لحظههای تو را شریک بودند، از عمد نمیخواهند، شاید چون اذیت میشوند، حسودی میکنند-همان غیرت منظورم است-نمیتوانند کس دیگری را کنار تو حتی تصور کنند، آنها فقط تو را دوست دارند بی آنکه بدانند چه اتفاقاتی تو...
-
7-90
جمعه 26 فروردینماه سال 1390 21:02
این روزها زندگی را آروم و بی دغدغه می گذرونم به دور و برم که نگاه می کنم می بینم دوستام با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنن که هر چی من بخوام بگم ناشکریه... همه چی روبراهه، شاید ایده ال نیست ولی این ارامشو با هیچی عوض نمی کنم فقط یه چیزی هست که نمیذاره خیلی راحت باشم اونم دغدغه های دوستامه که امیدوارم هرچه زودتر حل بشه:)
-
6-90
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 20:04
یه جایی خوندم: تنهاتر از کسی که دیگر نمی خواهد کسی را دوست داشته باشد وجود ندارد.... فک کنم درست باشه!!!
-
90-5
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1390 20:21
هـــــــــــر تــــوقــعــــی حتــــــــــی توقــــــع آرامــــــــش بی قـــــــــراری می آورد .....
-
4-90
یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390 21:22
اینکه الان هر جای شهر که راه میری٬ هر اس ام اسی که میگیری٬ هر باری که تلویزیون یا رادیو را روشن می کنی اسم منو می بینی ... خوشحالت می کنه یا ناراحت....؟
-
3-90
یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390 13:31
سالی که بدون آرزو تحویل شد سیزده ی که بدون سبزه گره زدن ٬ نحسیش دامن گیر شد... جای خالی را با کلمات مناسب پر کنید بقیه سال ۹۰......................